داشتن دوستان خوب مثل ترانه هاي خوب است كه با وسواس انتخابشان ميكني بعضي وقت ها از يك ترانه دوبار ضبط هم ميكني..

وقتي كه همه چيز مرتب است يا همه چيز به هم ريخته است گوششان ميكني.

دوستان خوب مثل ترانه هاي خوبند حالت خوب ميشود وقتي سكوت بين دو آهنگ فرا ميرسد و تو با همه دانايي ات فراموش ميكني كه آهنگ بعد كدام است و از او ميپرسي، ببخشيد شما؟ صدايتان آشناست اما به جا نمي آورم

انگار دلت غنج ميرود براي اينكه نامتان را قدري بي ادبانه با موصوفي كه تنها او اجازه داشته است بگويد صدا كند.

. وقت هايي ميرسد كه در ميان خرت و پرت هاي كيف زندگي گمشان ميكني مثل ترانه هاي گلچين همان هايي كه با وسواس كنار هم چيده بوديشان.

ترانه اي غمگين

ترانه اي شاد

يكي كوچه بازاري

آن يكي دكلمه شعرهاي فروغ با صداي خسرو شكيبايي.

گاهي وقت‌ها ميان و ميانه آهنگ ها صداي كسي را ميشنوي گوش تيز ميكني تا دوباره تو را به نام بخواند

اما دوباره اي در كار نيست و تو يادت ميآيد كه آن سال دور همين جاي آهنگ او كه فرسنگ ها دورتر از توست تو را به نام خوانده بوده است.

دوستان خوب مثل ترانه هاي خوبند.

وقتي داري از دستشان ميدهي دلت چگونه است؟!

مثل وقتي كه همان نوار پر از ترانه هاي گلچين كه با وسواس انتخابشان كرده اي به هم ميپيچد.

دوستان خوب مثل ترانه هاي قديمي خوبند.

تكرارشان يعني روزهاي خوب زندگي.

دوستان خوب خوبند.

همين